استقبال و ورود به ماه محرم
چـشم اگر امـسال را هـم آبـروداری کند گریه میخواهد مرا از هرچه خود عاری کند هر کسی اینجا هنر کرده است با اشک آمده است کاش پلک از این هنرها پرده برداری کند بین دل بـا داغ او عـقـد اخـوّت بـستـهاند در ازل، آری خدا این خطبه را جاری کند نوحه خوان در روضه میخواند به استمداد اشک بانگ "هل من ناصر"است این، کیست تا یاری کند؟ میروم تا کربلا، آنجا که مردی آمده است پای عهـدش تا نفـس دارد وفـاداری کند رود میافتد به پایش تا به هر قیمت شده قطرهای از خویش را در جان او جاری کند آب اگر مهریۀ زهراست پس هر طور هست بـاید از مهـریـۀ زهـرا نـگـهـداری کـنـد بیشتر از ضربت شمشیر، یک سوراخ مشک می تواند زخم را بر پیکـرش کاری کند میروم قدری جلو، آنجا که یک سر روی نی بی محابا قد علم کرده است سرداری کند آنکه تعـلیم تکـلـم کرد بر عـیسای طفـل میتواند پس سر بر نـیـزه را قـاری کند باز میآیم به خود، آنجا که در من یک نفر گوشهای کز کرده، میخواهد فقط زاری کند چشم کارش گریه در سوگ حسین بن علی است کور بادا چشم اگر از گریه خودداری کند |